جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ - 28th June 2024

علت ترسهای غیر منطقی کودکان

سؤال: دختر سه سال و نيمه من بتازگى از حشرات مى ترسد. قبلاً چنين ترسى در او نديده بودم. مدتى است هر جا سوسك يا حشره ديگرى مى بيند مى ايستد، جيغ مى كشد و حاضر نيست به جايى پا بگذارد كه احتمال مى دهد در آنجا حشره اى باشد. حتى از حشراتى كه نيش نمى زنند هم مى ترسد. من و شوهرم سعى كرديم برايش توضيح بدهيم كه حشرات ترسى ندارند. شوهرم مى گويد بايد او را مجبور كنيم با حشرات روبرو بشود تا ترسش بريزد. مادرم مى گويد نبايد به اين رفتارهاى او چندان توجهى كنيم. بايد بى اعتنايى نشان دهيم.

آيا اين جور ترسها عادى و طبيعى است؟ چكار بايد بكنم؟
جواب : حدود سه سالگى اكثر بچه ها وارد دوران جادويى و خيالى خود مى شوند. تخيل و خلاقيت وارد زندگى آنان مى شود. ساعت بازى براى آنان به صحنه اى تبديل مى شود كه در آن روياها و آرزوهاى آنها به نمايش گذاشته مى شود زيرا در اين سن بچه ها "وانمود كردن" را ياد مى گيرند.
اما اين دنياى خيالى سرشار از تخيلات از آدمهاى زيادى پُر مى شود : هم قهرمان هستند و هم افراد شرور ، هم پريان و هم غولها و ديوهاى شرير. ترسهاى جديد بخش لازم و ضرورى ورود به دنياى تخيلات است، دنيايى كه در آن هيچ چيز غيرممكن نيست. هنگامى كه قوه تخيل كودك شكوفا مى شود ، بچه هايى كه قبلاً از تاريكى نمى ترسيدند ، حالا از آن وحشت مى كنند. سگ مهربان همسايه به خطرى تهديدآميز مبدل مى شود. مورچه اى در پياده رو مى تواند غولى قدرتمند باشد !
اكثر كودكان يك يا چند ترس عميق براى نمايشهاى خود مى سازند. اين ترس مى تواند از آدمهايى با ماسكهاى وحشتناك باشد ، يا از پيرمردان و پيرزنان، يا آدمهايى با صورتهاى پر از جوش و غيره باشد. اين صحنه ترس مى تواند رفتن پدر و مادر به مهمانى و آمدن دزد به خانه باشد. يا حيوانات و جانوران تخيلى يا وحشى، يا حتى حشرات بى آزار !
يكى از پاسخهاى طبيعى والدين در اين هنگام مى تواند اين باشد كه بدون ترس يا هيجان با فرزند خود صحبت كنند. مسخره كردن يا تهديد كردن كودك به خاطر ترسش اوضاع را از اين كه هست بدتر مى كند. اين كار بسيار آسيب زننده است.
بجاى اين كار ، به ترس كودك اشاره كنيد. درباره آن حرف بزنيد اما خودتان آرام و خونسرد باشيد. كودك را مطمئن كنيد كه از او مراقبت و حمايت خواهيد كرد. وقتى كودك مى بيند شما مشكل او را جدى گرفته ايد ، احساس نزديكتر و صميمانه ترى نسبت به شما پيدا مى كند ، و آمادگى بيشترى براى حل مشكل خود احساس مى كند.
هرگز كودك را وادار نكنيد با آنچه از آن مى ترسد روبه رو شود. يكى از راههاى كمك سريع به كودك ، فراهم كردن فرصتهايى براى بازى نمونه هاى بدل پلاستيكى اين حشرات يا جانوران است. كودكى را مى شناسم كه از همه سگها مى ترسيد. پدر و مادرش او را به ديدن توله هايى بردند كه بتازگى به دنيا آمده بودند. بچه از توله ها خوشش آمد. برايش يك سگ اسباب بازى بسيار شبيه سگ واقعى خريدند. كارتونهايى كه شخصيت اصلى آنها سگ بود (مثل كارتون اسنوپى) برايش خريدند. بچه كم كم از سگها خوشش آمد و درحين بازى بر ترس خود غلبه كرد.
براى كودكانى كه از تاريكى مى ترسند بهتر است در طول روز در اتاق تاريكى با آنها بازى نور و تاريكى كنيد . نورهاى رنگى روى ديوار بيندازيد. روى ديوار با سايه دستهايتان شكلهاى مختلف درست كنيد و قصه بگوييد. براى كودكانى كه از ديو و حيوانات عجيب و غريب مى ترسند ، روى ديوار با سايه، شكل غول و دايناسور و از اين جور حيوانات درست كنيد. البته قهرمانى هم بيافرينيد كه غول را شكست دهد و قصه به خير و خوشى تمام شود.
مى توانيد سرى به يك مغازه اسباب بازى فروشى بزنيد و ماكت جانوران و حيواناتى كه كودكتان از آن مى ترسد بخريد. ماكت پلاستيكى حشرات هم وجود دارد. اينكار به بچه امكان مى دهد بدون ترس به اسباب بازى دست بزند ، با آن آشنا شود و براى خودش قصه بسازد.
پدر و مادرها مى توانند در حين بازى ، ايده هاى جالبى به بچه ها بدهند. مثلاً يكى از بچه هاى من از روح و اشباح مى ترسيد. بجاى آنكه به او بگويم روح يا اشباح وجود ندارد ، به او گفتم گاهى اوقات اشباح بيشتر از ما مى ترسند. گاهى آنها از خود تو هم مى ترسند. به اين صورت ترس او از اشباح ريخت. ما در بازيهاى روحى او شركت كرديم و با بازى و خنده ، ترس او را تبديل به احساس صميميت كرديم.
ادبيات كودكان منبعى بسيار غنى براى اين نوع كارهاست. در قصه هاى عاميانه كلاسيك معمولاً بچه اى بر غولها ، اشباح يا جادوگران پيروز مى شود.
برنامه هاى وحشتناك تلويزيونى نه تنها مشكل را حل نمى كنند كه خود مشكل ساز هم هستند. صحنه هاى وحشتناك و خون آلود فيلمها ترس را به قلاب ذهن بچه ها مى اندازند و باعث مى شوند اين صحنه ها در ذهن و حافظه آنها باقى بماند.
ديدن كابوس در اين سن چندان تصادفى نيست. اگر كودكتان با كابوسى وحشتناك از خواب پريد ، به او اطمينان دهيد كه از او حمايت و مراقبت مى كنيد، و به آرامى او را تشويق كنيد خوابش را براى شما تعريف كند. اينكار شما را به منبع ترس او هدايت مى كند. پيامهايى مانند تنها بودن ، از دست دادن ديگران، بى حسى و غيره نكات بسيار مهمى هستند كه مى توانيد كار خود را با آنها شروع كنيد.
منبع ترس كودك هرچه باشد ، كارهاى هنرى بهترين راه بيان اين ترسها است. از او بخواهيد در مورد چيزى كه از آن مى ترسد نقاشى كند ، ماكت آن را بسازد ، و غيره. كاغذ ، مداد رنگى ، ماشين ، عروسك و لگو از ابزارهاى اوليه كار هستند. آنها را در اختيار كودك بگذاريد و از او بخواهيد با آنها نقاشى بكشد يا نمايشى در مورد چيزى كه مى ترسد بدهد.
به قصه هايى كه كودك در هنگام بازى مى گويد گوش كنيد ، و آنها را براى خود او تعريف كنيد. قصه هايى با همان شكل و پيام از خودتان بسازيد.
با اين كار به كودكتان ياد مى دهيد ترسهاى خود را بشناسد ، ترسهايى كه مى توانند روياهاى او را خراب كنند. به او بياموزيد ترسهاى خود را بشناسد ، به آنها اعتراف كند ، با آنها روبه رو شود ، و روش خاص خود را براى غلبه بر آنها پيدا كند.American Baby Magazine 2004

 

منبع: سايتhealth
مترجم: فرح شيلاندرى

افزوده شده توسط :reza2

مشاهده شده توسط 161 نفر
۱۶ اسفند ۱۴۰۰
0
0

تعداد دفعه به اشتراک گذاشته

0
0
0
0