بسيارند بانواني كه از ناتواني جنسي شوهر خود شكوه داشتند ونيز كم نبودند تعداد مرداني كه از سرد مزاجي همسران خود كه اين خود نيز يك نوع ناتواني جنسي است منتهي در مورد زنان به سرد مزاجي تعبير مي شود ناراضي بودند هر چند كه خوانندگان مزبور به واقع راهنمايي شدند وليكن امروز برآنم كه علل ناتواني مردان را كه غالبا در مورد ناتواني يا سرد مزاجي زنان نيز صادقست در مقاله زير بررسي كنم

 ناتواني شايد گفتنش خيلي آسان باشد اما كساني كه از آن در رنجند دردبي درماني جلوه مي كند بطوري كه عده زيادي از ناتوانان جنسي از فرط نوميدي خودكشي كرده اند البته خود كشي راه عاقلانه اي نيست .قربانيان سرد مزاجي دردشان كمتر است ومن شخصا نه ديده ام ونه خوانده ام كه زن سرد مزاجي خودش را كشته باشد علتش آنست كه زشتي ناتواني مرد به ناتواني زن نيست و از اين گذشته اصولا سرد مزاجي زنان را جوامع مختلفه بحساب ناتواني نمي گذارد وبهر تقدير گذشت مردها در قبال ناتواني زنا ن بيشتر است مرداني كه به ناتواني دچار مي شوند در وحله اول اعتماد به نفس خود را از دست مي دهند عصباني وبيقرار مي شوند ودر نتيجه خانواده ممكن است در معرض خطر قرار گيرد .طبق تحقيقات علمي كه در اين باره شده است 75درصد از مردان بالاخره ممكن است بمدت يك روز يا يك ماه واز اين قبيل موقتاهم كه شده گرفتار ناتواني شده اند .

معالجه ناتواني مردان وزنان آنقدر گاهي ساده است كه شگفت انگيز است البته گاهي هم مشكل وطولاني است نخستين شرط معالجه ناتواني جنسي آنست كه مرد وزن با هم در رفع مشكل وهمدردي وهمراهي بكنند .نخست انكه خيلي كم ديده شده است كه ناتواني ريشه جسمي داشته باشد مثلا از جراحات هنگام جنگ و از اين قبيل سرچشمه گرفته باشد البته اگر ريشه جسمي داشته باشد مثلا از جراحات هنگام جنگ واز اين قبيل سرچشمه گرفته باشد بسادگي مي توان با تجويز تستوسترون (يا ماده جنسي مرد)آنرا معالجه كردواگر ناتواني معلول وجود نقصي در اندام جنسي باشد باز مي توان با يك عمل جراحي ماهرانه مشكل را برطرف ساخت نكته اينست كه ناتوانان جنسي بهيچ روي نبايد مأيوس بشود ودردخود را علاج ناپذير قلمداد كنند .از دو موردي كه در بالا گذشت تقريبا مي توان گفت كه ناتواني جنسي يك بيماري رواني است وبعبارت ديگر ريشه رواني دارد باز هم روشن تر بگويم علت 99درصد ناتوني جنسي بويژه در جوانان جنبه رواني عاطفي وباصطلاح احساساتي دارد بنابراين ناتواني جنسي در ادوار مختلفه زندگي ممكن است بسراغ آدمي بيايد علت مشترك همه انواع ناتواني خلجان ودلهره است وريشه اين خلجان را بيشتر بايد در دوران بچگي ونوجواني شوهران جستجو كرد .

جوانان قبل از ازدواج چه بطورهوشيارانه ويا خودآگاهانه بدوموضوع فكر كنند يكي انست كه اعتقاد راسخ پيدا كنند كه شب زفاف در واقع سنگ محك مردانگي آنهاست وديگر آنكه با گذشت زمان از توانايي جنسي آنها كاسته خواهد شد وحال اينكه اين هر دو عقيده غلط است وجنبه خرافي دارد وخاله خانباجي ها آنرا ميان جوانان رسوخ مي دهند اما اين خرافه ها در جوانان بدون تاثير نيست مثلا طبق آمار دقيق نيمي از دامان در شب زفاف موقتا هم كه شده باشد توانايي جنسي خود را از دست مي دهند متخصصاني كه در سواحل دريا ويا نقاط خوش آب وهوا به طبابت مشغولند گزارش داده اند كه غالبا شاهد تازه دامادان به ماه عسل رفته بوده اند كه روز بعد از شي زفاف سرافكنده به مطب يا دفتر كار آنها مراجعه كرده اند وبا اضطراب ودلهره از ناتواني جنسي خود خبر داده اند عده اي از اين تازه دامادان كه شخصيت شان چندان قوي نيست تا اين زخمه وتجربه تلخ را حل فصل كنند ناتواني موقتي مزبور در انها ادامه مي يابد وبايد براي حل مشكل خود به روانشناس يا روانپزشك مراجعه كنند در همين دسته از همين تازه دامادان است كه آن خلجان سابق الذكر متعاقب اين تجربه ناگوار شديدتر شده اسباب زحمت آنها خواهد گرديد وحدت وخلجان مزبور ممكن است به حدي برسد كه شخص تصور كند كه بكلي توانايي خود را از دست داده است تاثير محركات در اندامها نسبتا پيچيده جنس مرد گاهي بسيار عميق است وبعيد نيست موجداختلالاتي در آن بشود مثلابسياري از جوانان وحتي پيران به سبب آنكه در عمر خود مرتكب استمناء شده اند احساس گناه شديدي مي كنند واحساس گناه كه در حكم يك محرك است موجب ناتواني مي شود زيرا كمتر كسي كه در جواني اسمناءنكرده باشد واين امر نيز ثابت شده است كه از اين رهگذر آسيبي به شخص نمي رسد

وليكن پدران ومادران ومربيان از مسل هاي پيش عقايد خرافي درباره آن به فرزندان خود گفته اند ومي گويند مثلا فرويد در كتاب تعبير خواب خود از كسي از كسي حرف مي زند كه چون پدر ومادر در بچگي به او گفته بودند كسي استمناءكند كور خواهد شد اين بود كه اين شخص غالبادر خوابهاي خود از كسي حرف مي زند كه چون پدر ومادر در بچگي به او گفته بودند كه كسي استمناءكندكور خواهد شد اين بود كه اين شخص غالبادر خوابهاي خود اشخاص كور يا هياكل عجيب وغريب مي ديد از جمله عواقبي كه پدران ومادران براي استمناء به بچه ها ميگويند يكي هم ناتواني جنسي است به وقت ازدواج .افكار خرافي پيوسته در فكر جوانان موج مي زند بطوري كه از بس در اين باره خيالبافي مي كنند سرانجام بدان دچار مي شوند وناتوان مي گردند گرفتاري شغلي نيز گاه موجب ناتواني جنسي مي شود اين نكته يقين است كه حلاوت عروسي دير يا زود برطرف مي شود وزنگي چهره واقعي خود را به عروس وداماد نشان خواهد دا د مثلاتشوهري كه در اداره ترفيع نگرفته است ويا كشتي اش در دريا غرق شده ودچار سرگشتگي وناراحتي رواني شديدي است اگر در چنين شرايطي بخواهد به آميزش جنسي با همسرش بپردازد بعيد نيست دچار ناتواني بشود .

بسياري از عوامل ممكن است دست به دست هم بدهند ويك مرد را دچار ناتواني جنسي سازند يكي از اين عوامل آنست كه زنان كندتر از مردان به پختگي ورسيدگي جنسي مي رسند مثلا زنان در بيست سالگي پختگي جنسي كاملي ندارند ودر نتيجه وقتي كه داماد جوان سرمستي متوجه مي شود كه همسرش در برابر شور وشوق وهيجان مشابهي از خود نشان نمي دهد چون نمي داند كه علت اين كمي احساس عدم رشد جنسي زن است اينست كه به خيالبافي مي پردازد ودست آخر چنين نتيجه مي گيرد كه نكند در مردانگي خود او شكي هست وهمين احساس دور نيست رفته رفته مرد را از مردانگي بيندازد .بعضي از مردان وقتي كه ازدواج مي كنند تقريبا يقين دارند كه ناتوان خواهند بود زيرا اين دسته از مردان زنان را در ذهن آگاه وناآگاه خود به دو طبقه تقسيم مي كنند زنان خوب وزنان بد زنان خوب در واقع شامل مادر ،خواهر ،دوستان ،معلمان ،همدرسان واز اين قبيل مي شود وزنان بد در نظر آنان شامل هنرپيشگان زنان بدكاره وكارگردانان مجالس رقص واز اين قبيل اند .

جاي ترديد نيست شوهري كه چنين ناخودآگاهانه زنان را كودكانه به دو دسته بدوخوب تقسيم مي كند والبته اين تقسيم بندي نتيجه تلقينات دوران كودكيست وقتي كه مي خواهد با همسرش روابط جنسي برقرار سازد دچار كشمكش رواني شديدي مي شود زيرا اگر تصور كند كه همسرش به دسته اول متعلق است آنوقت با توجه به اينكه در آداب ورسوم واخلاقيات جوامع مترقي زنان با محارم ممنوع است نخواهند توانست به همسرش نزديك شود چون از طرفي همسرش است وبايد به او نزديك شود اينست كه دستخوش كشمكش وتلاطم رواني وچكنم وچه نكنم رواني مي شود و.ليكن اگر تصور كند كه نش به دسته دوم تعلق دارد ومي ود بدو نزديك شد اين دفعه دچار اين ناراحتي مي شود كه اگر چنين كاري بكند شرف انساني وآبرووحيثيت خود را ببازي گرفته است اينست كه اين بار نيز دچار كشمكش رواني دردناكي مي گردد وهمين غالبا موجب ناتواني موقتي مي شود يكي ديگر از علل ناتواني كه بزودي هم قابل معالجه است همين خستگي است معلوم همه ماست البته خيال نكنيد كساني كه كار زيادي مي كنند در معرض چنين ناتوانائي هايي هستند بلكه مرداني كه وسواس دارند وكار از لحاظ انها ما فوق هر چيزي هست وبه همين دليل وقت آنرا ندارند كه بكار زناشوئي برسند واز مواهب ان برخوردارگردند معمولا دچار ناتواني ناشي از خستگي مي شود نكته جالب اين است كه بعضي از مردان ممكن است فقط به وقت نزديكي با همسرشان دچار ناتواني شود زيرا كشش جنسي يك چيز ثابتي نيست بلكه يك چيز متغيري است وشامل جميع احساساتي كه عارض شخص ممكن است بشود وبا گذشت زمان نيز چون زن وشوهر تازگي خود را نسبت به هم تا اندازه اي از دست مي دهند اينست كگه مرد ممكن است چون تحريكي از جانب همسرش به او دست نمي دهد دچار ناتواني بشود زنان در حوالي چهل سالگي دچار تغيراتي در جسم وروح خود مي شوند وچون از حرارت جنسي آنها كاسته مي شود اينست كه ديده شده است موجب ناتواني شوهرشان شده اند

زياد شدن وزن زنان واز قواره افتادن ساق ها وپستانها وموها از جمله عواملي است كه موجب ناتوان شدن شوهران مي شود گاه نيز پيش مي آيد كه زنان بدون انكه گناهي داشته باشند موجب ناتواني شوهرشان مي شوند مثلا شوهري كه روانكاوي شده بود بالاخره دريافت كه نا خودآگاهانه به زنش كينه ودشمني مي ورزد وعلت كينه نيز آن بوده است كه زنش پسر نزائيده وچون وزنش زياد بوده ديگر قادر نخواهد بود در آينده پسري بزايد روانكاو سرانجام با زنش ملاقات كرد واو را متقاعد كرد كه مختصري از وزن خود را بكاهد وزن نيز در حدود پنج كيلو از وزنش كاست وناتواني شوهرش نيز متعاقب آن برطرف شد پاره اي از مردان نيز بدين جهت ناتوان مي شوند كه همسرشان بيش از اندازه محجوب است وحاضر نيست جز در تاريكي با آنها نزديكي كند وچون در تاريكي محركات جنسي كمتر از روشنائي است اينست كه مرد دچار ناتواني مي شود امروز ديگر اين نكته به اثبات رسيده كه سن وسال در ناتواني جنسي شوهرشان موثر نيست

درست است كه جوانان بيشتر از پيران قادر به اعمال جنس اند وليكن سن وسال بخودي خود موجب ناتوان شدن نمي شود شوهراني كه مدتي از همسرشان دورمي شوند چنانكه مثلاآدر مورد سربازان پيش مي آيد دچار ناتواني مي شوند ودر اين نوع ناتواني نيز (ناتواني مخصوص سربازان )معروفست علتش آنست كه چون اين مردان زنان خودرا مدتي طولاني نمي بينند درباره شان به خيالبافي مي پردازند بطوري كه پس از مراجعت وديدن زنان خود چون آنها را مطابق خيالات خود زيبا نمي يابند اينست كه نوميد شده دچارناتوان مي گردند امروزه هيچ دارويي در بازاز نيست كه مستقيما در ناتواني موثر شود تنها داروي ناتواني تلقين است عده اي از پزكان ماهر دارو را با روانشناسي توأم كردند مثلا يكي از اطباء يك شيشه قرص به شوهر ناتواني داده وبه او خاطر نشان ساخت تا اين قرص ها تمام نشده از نزديكي با همسرش خودداري كند وضمنا به او گفت كه روزي بيش از يك قرص نخورد قرص ها هنوز تمام نشده بود كه شوهر عنان اختيار از دست داد وبدون آنكه احساس ناتواني بكند به وظيفه شوهري خود عمل كرد يعني معالجه شد علت رفع ناتوانيش نيز اين بود كه ديگر دربرابر همسرش احساس خجالت ومسئوليت نمي كرد زيرا طبيب به گفته بود كه از آميزش جنسي خودداري كند لذا مسئول عدم آميزش او طبيب بود نه خود او وهمين عدم احساس گناه وخجالت سرانجام ناتواني ا.و را برطرف ساخت واو را به زنش كه قبلا مايه خجالت و شرمساريش بود واكنون به صورت يك زن خواستني ويك هدف جنسي درآمده بود راغب ساخت .امروزه ديگر ناتواني جنس را بخوبي مي شود با تمهيدات رواني معالجه كرد بشرط آنكه زن وشوهر بتوانند با هم كناربيايند واز عصبانيت وبيقراري نسبت به همديگر خودداري كنند .