جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ - 28th June 2024

پروین اعتصامی

يکي ديگـر از " بديع ترين و دلاويز ترين شکوفه هاي ادب فارسي و يکي از مناديان محبت در عصر حاضر " پـروين اعتصامي است. 

روز بـيست و پـنجم اسفـندماه 1285 در تـبريز بدنيا آمد و قسمت اعظم عـمر کوتاه خود را در تهـران بود. او در ميان خانواده اي صاحب فضل و کمال، و در دامان پـدري دانشـمند مانند ميرزا يوسف خان آشتـياني ملقب به اعتصام الملک، صاحب امتـياز و نويسندهً مجلهً ادبي و مترجم آثار فراوان از فرانسه و عـربي، پـرورش يافت.  

پـروين ادبـيات فارسي و عربي را نزد پـدر آموخت و از هـمان ابـتداي طفوليت به سرودن شعـر آغاز کرد؛ و مراقـبت پـدر شعـر شناسش در پـرورش قـريحـهً تابناک وي موًثـر افـتاد.

تحـصيلات خود را در کالج آمريکايي به پايان رسانيـد؛ و در سال 1303، که هـجده مرحله از سنين عمرش گذشته بود، فارغ التحصيل شد. وي احساسات خود را از اين حيث در قطعـه اي بنام نهـال آرزو چـنين بـيان مي کند:  ر

پستي نسوان ايران جمله از بي دانشيست          مرد يا زن، برتري و رتـبت از دانستـنيست

زين چراغ معـرفت کامروز اندر دست ماست      شاهـراه سعـي و اقـليم سعادت روشنست

به که هـر دختر بداند قدر علم آموخـتن        تا نگـويد کس پسر هـشيار و دخـتر کودنـسـت

پـروين پس از فراغـت از تحصيل چـندي در دفـتر هـمان مدرسهً امريکايي به کار پـرداخت، تا روز نوزدهـم تيرماه 1313 با پـسر عـموي خود ازدواج کرد. اما اين ازدواج سعادتي در بر نداشت و پس از اندک زماني به عـلت اختلاف سليقهً زن و شوهـر کار به افـتراق کـشيد. 

پـروين از کودکي گوشه گير و مردم گريز بود، کمتر سخن مي گـفت و بـيشتر مي انديشـيد. در جريانات اجـتماعي مربوط به بانوان و در جنبش آزادي حقوق زن عملا مداخله نکرد و اين کناره گيري در اشعارش نيز منعـکس است. 

بعـضي از اشعـار پروين در مجلهً بهـار، که دارندهً آن پـدرش بود، منـتـشر مي شد؛ و ديوانش، که حاوي متجاوز از پنج هـزار بـيت شعـر است، نخستين بار با مقـدمه اي به قـلم " ملک الشعـراي بهـار " در سال 1314 به چاپ رسيد. شش سال بعـد، به روز سوم فروردين 1320، پـروين، گـلي که از جمعـيت گـلزار جز سرزنش خار نديده بود، در بستر بـيماري خفت و نيمه شب روز شنـبه 16 فروردين، در 34  يا 35 سالگي بدرود حيات گـفت، و اين قطعه از آثار طبع خود او بر سنگ مزارش نقـش بست:  

اينکه خاک سيهش بالينست                 اختر چرخ ادب پـروينست

گرچه جز تـلخي از ايام نديد       هـرچه خواهي سخـنش شيرينست

صاحب آن هـمه گـفتار امروز         سـائـل فـاتـحـه و يـاسـيـنـسـت

دوستان به که ز وي ياد کنند        دل بي دوست دلي غـمگـيـنـسـت

خاک در ديده بسي جان فرساست     سنگ بر سينه بسي سنگينست

بـيـند اين بستر و عـبرت گيرد     هـر که را چـشم حقـيقت بـينست

هـرکه باشي و ز هـر جا برسي      آخرين منزل هـسـتي ايـنـسـت

آدمي گر چه توانگر باشـد      چـون بـدين نـقطه رسد مسکـينست

اندر آنجا که قضا حمله کند        چاره تـسلـيم و ادب تـمکـيـنـست

زادن و کشتن و پـنهـان کردن       دهـر را رسم و ره ديريـنـسـت

خرم آن کس که در اين محـنت گاه    خاطري را سبب تسکينست

شعـر پـروين با مضامين نو و با علاقه و دلسوزي به حال بـينوايان ممتاز است.  او مدافع حقوق رنجبران و رنج ديدگان، و شريک درد و غم زحـمـتکشان و کشاورزان، و بطور خلاصه، سخنگوي پـر شور و پا برجاي تـيره بخـتان است. 

پـروين از دايرهً شعـر استادان قديم قدمي فراتر ننهاده و هـچ گونه دخل و تصرف در سبک و شيوهً قدما نکرده است.  هـنر بزرگ او در آن است که توانسته است افـکار و عـقايد جديد را با متانت و استحـکام و لطف بـيان در هـمان قالب هاي معـمول و معـهـود عروض فارسي بريزد.  

ملک الشعـراي بهـار در مقام شعـر پـروين گـفته است:  

شعـر پـروين ترکيـبي است از دو سبک و شيوهً لفظي و معـنوي آميخته با سبکي مستـدل، و آن دو يکي شيوهً شعـراي خراسان است، خاصه استاد ناصرخسرو، و ديگر شيوهً شعـراي فارس و عراق است، به ويژه شيخ مصلح الدين سعـدي، و از حـيث معـاني نيز بـين افکار و خيالات حکما و عرفاست؛ و اين جمله با سبک و اسلوب مستـقلي، که خاص عصر امروزي و بـيشتر پـيرو تجسم معـاني و حقـيقت جويي است، ترکـيب يافته و شيوه اي بديع به وجود آورده است. 

در اشعـار پـروين يک نوع دلتـنگي و ملال خفـيف نهـفته است. اين هـمان لحن قناعت و غناي عرفاني قديمي هاست که در نـشيده هاي پـروين خزيده و با غـنهً زياد طلبي و اعـتراض ملايم بـيان گـرديده است. زبان پـروين، با وجود رعايت کامل تکـنيک قوي و مستحکم شعـر کلاسيک، ساده و روان و بسيار زيـبا و دلنشين است. اين اشعار را مي توان بدون احساس خستگي خواند و لذت برد. 

از مخـصات شعـر پـروين صفا و خلوص و جودت فوق العاده، تصوير زندهً طبـيعـت، تـنوع و تجدد در انديشه و وارستگي از عقايد رايج و حاکم بر جامعه است، و هـمين صفات است که شعـر او را، با وجود پـيروي از سبک و روش پـيشـينيان، يک نوع اصالت و استـقـلال بخـشيده است.  

افزوده شده توسط :reza2

مشاهده شده توسط 107 نفر
۹ اسفند ۱۴۰۰
0
0

تعداد دفعه به اشتراک گذاشته

0
0
0
0