يكي ديگر از مشكلات رايج در زندگي هاي زناشويي شدت و يا تقليل احساسات عاشقانه است. واضح است كه احساسات عاشقانه كه در ابتداي ازدواج است حتي براي ده سال اول زندگي زناشويي نمي تواند به همان شدت ادامه يابد. احساسات عاشقانه در ابتداي زندگي زناشويي همانند يك سيلاب و يا يك طوفان است، اما در طول زندگي زناشويي به امواجي تبديل مي شود كه گاهي شدت دارد و گاهي از شدت آن كاسته مي شود. طبق گزارش دكتر "ديويد ويسكوت" حتي در موفق ترين زندگي هاي زناشويي زماني پيش مي آيد كه زن و يا مرد و گاهي هر دوي آنها همزمان براي مدت كوتاهي احساسات عاشقانه خود را از دست مي دهند و اين مسئله را بايد مانند بي اشتها شدن و يا بي ميل شدن به بعضي چيزهاي ديگر ، طبيعي و زود گذر دانست ؛ زيرا نداشتن چنين احساساتي مدت زيادي طول نمي كشد و دوباره عشق به زندگي باز خواهد گشت. اما متأسفانه عده بسياري از مردم در مورد چنين مسئله اي آگاهي ندارند و چه بسيار زنان و مرداني كه بر اثر ناآگاهي از غيبت موقت عشق و نداشتن احساسات عاشقانه ، مأيوس و ناراحت گشته ، با تصميم هاي غلط ، خانه و كاشانه خود را از هم مي پاشند. چه بسيارند مرداني كه به محض پيش آمدن چنين حالتي فكر مي كنند ديگر نمي توانند عاشق همسر خود باشند، و در همان حال خود را عاشق شخص ديگري مي پندارند و پس از مدت كوتاهي درمي يابند عليرغم آن مدت كوتاه كه هيچ احساس عاشقانه اي نسبت به همسر خود نداشتند، واقعاً عاشق او هستند و مي خواهند به سوي او برگردند. اما راه بازگشت باز نيست، زيرا كاري كه آنان كردند خيانت محسوب شده و جبران خيانت كارساده اي نيست.
درد و غمي را كه يك زن يا شوهر در دوران غيبت عشق دارد نمي توان ناديده گرفت . اما بايد اين حقيقت را در نظر داشته باشيم كه داشتن كمي آگاهي در مورد آنچه بعداً اتفاق خواهد افتاد تحمل اين مشكل را آسان ترمي كند. زنان و شوهراني كه در زندگي واقعاً يكديگر را درك مي كنند و انتظارات و توقعات بي جا از يكديگر ندارند، حتي در دوران غيبت عشق ، شادي و صميميت در زندگي آنها وجود دارد، زيرا در مدت كوتاهي كه عاشق يكديگر نيستند، مي دانند كه دوستان يكديگر هستند. دانستن اين كه عشق چرخه خود را در زندگي مي پيمايد ضروري است، زيرا در زندگي زناشويي زماني پيش مي آيد كه احساسات عاشقانه تقليل مي يابد و در اين موارد است كه زن و يا شوهر وحشت مي كنند كه مبادا ديگر نتوانم محبوب همسر خود باشم و ترس از " ديگر محبوب نبودن" است كه يأس، نااميدي و افسردگي را موجب مي شود.
متأسفانه جامعه امروز تا حدودي سبب گشته كه ما نسبت به مسائل جنسي يك نوع ترس و وحشت داشته باشيم. در طي روز به چندين مقاله و گزارش و يا مطلب بر مي خوريد كه مي گويد به اين دليل و آن دليل فلاني نتوانست محبوب همسر خود باشد، و يا انجام كاري باعث شد كه مردي از زن خود متنفر شود و يا اگر چنين و چنان نباشيد نمي توانيد محبوب همسر خود باشيد. و با ارائه مستقيم و بدون تعمق و تفكر اين مطالب به زندگي خود باعث برهم زدن نظم ، و بروز مشكلات در زندگي خود مي شويم.
تعدادي از زنان و مرداني كه به كلينيك درماني مراجعه مي كنند ، مي گويند : فكر مي كنيم كه ديگر همسران ما علاقه اي به ما ندارند و دليل مي آورند كه بعد از خواندن گزارشي در فلان مجله و يا بعد از ديدن آن فيلم و يا بعد از اين كه يكي از دوستانم گفت و... چنين فكري به سرم زد و فكر كردم ديگر محبوب همسرم نيستم. و اين شروعي براي يأس و افسردگي بوده است. در حالي كه آنان از اين واقعيت غافل بودند كه ترس از ناشايسته بودن است كه عدم شايستگي را در هر زمينه اي پيش مي آورد.
وقتي راجع به مسائل غريزي اين طور اسرار آميز فكر مي كنيم همين امر كم كم به صورت يكي از مسائل بزرگ زندگي مي شود. ولي اگر از نظر علمي بررسي كنيد خواهيد ديد نمي تواند اينقدر اهميت داشته باشد. در زندگي روزانه ما اغلب غرايز جنسي را شروعي براي رسيدن به يك شادي مطلق در زندگي مي دانيم. با اين طرز فكرهاي غلط كه اكثراً به علت عدم آگاهي است اين غرايز را از حالت طبيعي كه شايد بتوان گفت تنها يك نياز طبيعي است خارج كرده و به آن حالت كاملاً ماشيني مي دهيم. ماشيني كه به خيال خودمان اگر لحظه اي از كار بيفتد ديگر زندگي برايمان بي معني مي شود. بارها ديده ايد وقتي كه يك ازدواج و يك زندگي زناشويي به خطر مي افتد، متأسفانه اولين مسئله اي كه مورد بررسي قرار مي گيرد همان غرايز جنسي و روابط جنسي است. اما به گفته بسياري از روانشناسان از جمله دكتر جانسون و دكتر مسترز تنها غرايز جنسي نمي تواند عامل اصلي وهدف اصلي ادامه يك زندگي زناشويي باشد. البته نبايد ناگفته بماند كه غرايز جنسي يا نيازهاي جنسي بايد در چهارچوب ازدواج و در محيط خانواده برآورده شود و از اين غرايز براي بنا نهادن خانواده استفاده نماييم. ولي نبايد فراموش كنيم كه اين غرايز را بايد در حد ديگر غرايز انساني در نظر بگيريم نه چيزي بيشتر. بايد همواره در نظر داشته باشيم مفهوم عشق تنها غرايز جنسي نيست بلكه نيازهاي عاطفي انسان هم است.